إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • تقریباً می‌توان گفت: آن‌هایی که در دوران ما در بار‌ه‌ی اسلام، پیام این دین و تمدن آن به نگارش می‌پردازند، به دو گروه مخالف تقسیم می‌شوند: گروهی جنبۀ انعطاف‌پذیری و «تجدد» را در قوانین و آموزه‌های اسلام به گونه‌ای برجسته نشان می‌دهند که گویی این دین خمیری است کاملاً نرم و شکل‌پذیر که بدون هیچگونه محدودیتی، به هر اندازه و فرمی که مردم بخواهند، درمی‌آید.

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • و اینک یکی دیگر از ویژگی‌های کلی اسلام که عبارت است از: «واقع‌نگری، منظورمان از واقع‌نگری چیست؟» برداشت ما از واقع‌نگری، نه آن برداشتی است که برخی از نظریه‌پردازان مادیگرا و قانونگذاران غربی از واقع‌نگری دارند و مطابق آن قرائت، تمامی چیزهای غیر حسی و متافیزیکی را انکار می‌کنند، و واقعیت را فقط چیزهای حسی و ماد‌ی چهارچوب‌پذیر قلمداد می‌کنند، و غیر از این موارد – چیزهایی که وحی، عقل یا فطرت آن‌ها را اثبات می‌کند – چیزی واقعی و موجود به شمار نمی‌آورند.

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • و اینک ویژگی دیگری از برجسته‌ترین ویژگی‌های اسلام، یعنی «میانه‌روی» که از آن به «توازن» هم تعبیر می‌شود. منظور از این ویژگی: میانه‌بودن یا تعادل میان دو طرف متقابل یا متضاد می‌باشد، به گونه‌ای که چنین نباشد که نقض مثبت و تأثیرگذاری تنها در یکی از طرفین خلاصه شود، و در مقابل طرف دیگر خنثی و عاطل بماند، و نیز چنین نباشد که یکی از طرفین بیش از حق طبیعی خود، دریافت کند و به حریم طرف مقابل تجاوز نماید.

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • «فراگیر بودن» به معنای اعم کلمه و با تمامی معانی و ابعاد و جوانبی که این واژه در بر می‌گیرد، یکی از آن ویژگی‌هایی است که دین اسلام را در میان همة ادیان، فلسفه‌ها و اندیشه‌هایی که مردم در توشه‌ی تجربه دارند، متمایز می‌کند

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • ربّانی بودن

    08 خرداد 1403

    نخستین ویژگی از ویژگی‌های کلی اسلام عبارت است از: ربانیت. ربانیت – چنانکه صاحبنظران زبان عربی می‌گویند – مصدری است صناعی، منسوب به «رب» که به صورت غیر قیاسی الف و نون بر آن افزوده شده است، و معنایش: نسبت یافتن و انتساب به رب یعنی الله  می‌باشد و هنگامی به انسان «ربانی» گفته می‌شود که پیوندی ناگسستنی با «الله» داشته باشد، از دین و کتاب او آگاه باشد، و آن را به دیگران بیاموزد و معلم دین و کتاب خدا باشد. در قرآنکریم در این باره چنین آمده است:

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • از دیگر ویژگی‌های کلی اسلام پس از ربانی‌بودن، می‌توان از «انسانی‌بودن» آن نام برد. انسانگرایی آشکار، اصیل و بنیادین اسلام در عبادت‌ها، قوانین و رهنمودها و هدفگیری‌های این نظام نمایانگر این است که اسلام دین و زیست‌روش انسان می‌باشد.

    نویسنده:
    دکتر یوسف قرضاوی
  • طالبان جنبشی نظامی-سیاسی است برآمده از طلبه‌‌‌های قوم پشتون در افغانستان که در سال ١٩٩٤ و پس از نزاع حزبی - قومی متعاقب اخراج اشغالگران روسی در افغانستان سر برآورد و حکومت نوپای مجاهدین به رهبری برهان‌الدين ربانی را برانداخت و پس از شش سال حکمرانی پر ماجرا و متکی به زور و تحمیل مظاهر اسلامی، در سال ٢٠٠١ توسط آمریکا و همکارانش برچیده شد؛ اما شگفتا در عین ضدیت فرهنگ جهانی و منطقه‌ای  با گفتمان طالبانی و دشمنی نظامی در قواره‌ی آمریکا، موجودیت و اهمیت خود را حفظ کرد

  • پیامبر صلّی‌ الله‌ علیه ‌وعلی آله وسلّم در حدیثی نکته‌سنجانه و تأمل برانگیز فرموده‌اند: «إِنَّ الْأَمِيرَ إِذَا ابْتَغَى الرِّيبَةَ فِي النَّاسِ أَفْسَدَهُمْ»(ابوداوود، ش ٤٣٠٨)

    یعنی: حاکم وقتی نسبت به ملّت، مشکوک و بدبین باشد آنان را تباه می‌سازد.

     ابن اثیر صاحب «النهایه» در شرح این حدیث گفته است: 

    «أَيْ إِذَا اتَّهَمَهُمْ وَجَاهَرَهُمْ بِسُوءِ الظَّنِّ فِيهِمْ أَدَّاهُمْ ذَلِكَ إِلَى ارْتِكَابِ مَا ظُنَّ بِهِمْ فَفَسَدُوا» یعنی: «وقتی حاکم، مردم را در جایگاه متّهم نشاند و آشکارا بدبینی خود را به آنان نشان داد، این نوع نگاه، آنان را وا می‌دارد عملکردی همسو با آن نگرش بدبینانه پیدا کنند و در نتیجه، تباه شوند.»

  • برخورداری از یک جامعه‌ی توسعه‌یافته که گهواره زندگی و بستری برای همزیستی آراسته به احترام و هم‌افزایی باشد، نیازمند روان‌شناسی و فرهنگ توسعه‌ساز و عبور از انگاره‌های دگرستیزانه و تحقیرآمیز است؛ الفبا و مبنای حقوق بشر، نگرش و باورهایی است که مولّد احترام همگانی باشند و همه‌ی انسانها را از کرامت و شرافت برابر، برخوردار سازند و آدمیزادگی را برای بهره‌مندی از حرمت و اعتبار اجتماعی، کافی بداند؛

  • غزه، پاسبان شرف!

    29 اردیبهشت 1400

    سرشت ظالمانه، اشغالگر و جنایت‌پیشه صهیونیسم، بار دیگر بر صفحه‌ی غزه جلوی چشم جهانیان، به رقص شوم غرور و خونریزی مشغول است و از حلقوم پلیدش، توپ و گلوله و موشک، استفراغ می‌کند و جهانیان را به تهوع مبتلا کرده است! دندان‌های خونین این کفتار هار زنجیر پاره کرده، تجلی واقعی نیروی اهریمنی هستی و کنار رفتن پرده از ظرفیت فسادپذیری انسان و آمادگی درونی او برای تبدیل به نماد رذیلت و حقارت است! اگر فلسطین و غزه نبود کجا می‌شد